ناصر علی سرہندی
ناصر علی سرہندی | |
---|---|
جم | سنہ 1637 |
وفات | 29 مارچ 1697 (59–60 سال) |
مدفن | درگاہ نظام الدین اولیاء |
عملی زندگی | |
پیشہ | شاعر |
پیشہ ورانہ زبان | فارسی |
باب ادب | |
ترمیم |
نمونہ اشعار
سودھو- غبار خاطر داناست اظهار هنر کردن
صفا برخیزد از آیینه چون جوهر شود پیدا
- به پیری سعی کن گر در جوانی رفت کار از دست
زر گم گشته در آتش، ز خاکستر شود پیدا
- یار در خلوت دل انجمنی ساخته بود
بیخودی آمد و یکبار خبر کرد مرا
- بزور عشق نتوان شد حریف عشق بی پروا
عنان در قبضه ی دریا بود کشتی سواران را
- ما مصور زاده ی عشقیم، شاعر نیستیم
یکقلم تصویر معشوق است در دیوان ما
- گوهری چون خود شناسی نیست در بحر وجود
ما به گرد خویش می گردیم چون گردابها
- ز اختلاف این و آن سر رشته را گم کرده
شد پریشان خواب من از کثرت تعبیرها
- نیست غیر از یک صنم در پرده ی دیر و حرم
کی شود آتش دورنگ از اختلاف سنگها؟
- تو چون ساقی شوی درد تنک ظرفی نمی ماند
به قدر بحر باشد وسعت آغوش ساحلها
- اهل دنیا را ز غفلت زنده دل پنداشم
خفته، آری، مردگان را زنده می بیند بخواب
- از تواضع می توان کردن مسخر عالمی
خاتم دست سلیمانی همین پشت دوناست
- لفظ گر دارد تفاوت، صورت و معنی یکیست
اختلاف کفر و دین آئینه دار وحدت است
- در سجده گه عشق خمیدن ز ادب نیست
چون شمع گذشتن ز سر خویش سجود است
- اهل همت را نباشد تکیه بر بازوی کس
خیمه ی افلاک بی چون و طناب استاده است
- غبار خاطر عشاق مدعا طلبی است
به خلوتی که منم، یاد دوست بی ادبی است
- لبل بجای خویش و گل از خویش رفته است
معشوق عاشق است، حکایت شنیدنی است
- عشق از پرده برون آمد و آوازم داد
برد از هر دو جهان دور و به پروازم داد
- ز لذتها بریدن لذتی دارد، نمی دانی
وگرنه سایه ی این تاک هم انگورها دارد
- عزت ارباب معنی نیست از نام پدر
بی نیاز از بحر گردد قطره چون گوهر شود
- حباب می شکند کاسه بر سر دریا
طمع ز مردم با آبرو نمی آید
- ذرات جهان آئینه ی جلوه ی یارند
یک صید به صد دام شکار است، ببینید
حوالے
سودھو- مقالہ ناصر علی سرہندی
- http://psis.blogfa.com/cat-32.aspx